آنچه بیشتر هستم.



بسم الله الرحمن الرحیم.

سالها قبل گاه به گاه اهل نوشن بودم، نوشته هایِ زرد. 
لابد هیجان دوران بلوغ و نوجوانیِ پیش از جوانی! 
گذشت، ننوشتم. داشت فراموشم میشد. 
پناه آوردم به شبکه های مجازی، آن موقع پیام رسان ها به اندازه حالا توع و تکثر نداشتند.
یک لاینی بود و اینستاگرم و فیسبوک. و کمی هم گوگل پلاس!
پلاس را که بستند، لاین هم نچسب شد، کسی هم نبود آنجا. (همین الان یادم آمد از یکی از بستگان خواسته بودم اسکرین شاتی بگیرد از پست های لاینم! کسی که احتمالاً این روزها میلی به هم صحبتی با من ندارد. بگذریم، خوشحالم که یافتمش وسط همین نوشتن ها)، مابقی هم به درد روزنویسی من نمیخورد، آنقدر مجبور میشوم به محافظه کاری که خود حقیقی ام گم میشود، خاطراتم فراموش و مبهم. بگذریم باز هم. آمده ام اینجا، بلکه کمی خودم و خودم باشم. میان لبخندها، اشک ها، تعارفات و استیکر و ایموجی های مرسوم بین چت ها.

 

دلم، برای ایّام شباب تنگ است به هر حال.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها